یادداشتی کوتاه برای رفتن

 

 <<< یادداشتی کوتاه برای رفتن >>>

 

عکس از پدرام ابراهیمی

مثل راهی که میرود 

تا در ادامه گم شود

یادداشت   

     همان رد پایی ست که         جا          می ماند

می خواستم همه چیز را در جیب ها

با خود ببرم...

   باد   را که همیشه سایه ام بود

  اسبی   که   پشت سرم می دوید  و ...

از من جا نمی ماند

بی خبر هم که بروم

ساعتی هست که همیشه مچم را بگیرد

عکس از پدرام ابراهیمی

 منم  که قسمتی از همان اسبم

          من شیهه های وحشی در بادم

                 سایه ای هستم

                     که من را سالها تعقیب کرده است

 و در باران صدای اسب را شنیده است

           که پشت پنجره تند آمده بود با باران

             <<< تاکید می کنم به پشت پنجره >>>

دوباره من همان سایه ام

      که سر ساعت آمده پشت پنجره

          این ساعت از مچم شروع می شود

               و از دست هایم

                   از جوب جوب آبی رگ هایم بالا میرود

 <<< حتمن کسی بوده  که در کودکی قایقی انداخته

به جوب و بعد از خیابان در کوچه ای پرت کنار تیر چراغ

برق غرق شده است... تاکید میکنم به تیر چراغ

برق >>>

  ساعتی که از جوب جوب آبی ام بالا می رود

                   و توی سینه ام تیک تیک می کند

من حتمن همان کوچه پرتم ...

    پشت پنجره...

       کنار تیر چراق برق...

           سر ساعت  تیک تیک میکنم

قرار نبود به این کوچه بیایم

   دوباره باران بگیرد

      دوباره غرق شوم

میخواهم به سایه ام برگردم

    اسبی که با باران تند آمده ... کوتاه نمی آید.

عکس از پدرام ابراهیمی

<<< دوباره تاکید میکنم به پشت پنجره... همه

چیز از آنجا پیدا ست و در تمام این سالها کسی

بوده ست که همه  این  سالها  را  نگاه میکرده .

پشت پنجره راهی هست که برای گم شدن تنها

میرود و یادداشتی گذاشته که در یکی از همین

جوب ها قایق شود.

اسب آرام آرام بند آمده است

و  بی سوار با سایه اش رفته... >>>

 

 

 

 

نظرات 65 + ارسال نظر
عبدالحسین انصاری دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ق.ظ http://dobaitee.blogfa.com

سلام عزیزترین
خیلی لذت بردم
بابا کجایی دلمون یه ذره شد برای صمیمیتت
این عکسا مال کیه
پناه بر خدا !!!!!!!
در پناه بارون

سلام عبدالحسین عزیز
از اینکه لطف دارید ممنونم
این عکس ها را آقای پدرام ابراهیمی گرفته اند. که از ایشان تشکر میکنم.
برای دیدن عکس های دیگر ایشان میتوانید به نشانی
http://www.kargah.com/pedram
مراجعه نمایید

بیرون تر از نگاه دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:09 ق.ظ http://ogling.blogsky.com

به روز منتظر است

علی ابدالی دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:03 ب.ظ http://www.derrida.blogfa.com

خواندم و لذت بردم ...
به روزم عزیز

محمد حسین پورمعصومی دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:47 ب.ظ

سلام عزیز مرسی از این شعرت من با تاکیدها ترکیبی رو ساختم که میرفت زیر پنجره ی کسی آواز بخونه مثل همون تیر چراغ برق که شدنش خیلی ارزوی بزرگیه یادته که منو ببرن بکارن جلوی پنجره ای که یکی از اون بالا داره همه چیز رو در این سالها میبینه .

مینا مومنی پور دوشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.mina1poem.blogfa.com

سلام
خوندم.
وقتی کامنت اعتراضتون رو دیدم خوشحال شدم از اینکه هنوز آدمایی هستن که اوقات فراغتشون رو به بطالت نمی گذرونن.خوب اینم یه نوعشه.این مسائل تو حاشیس و اهمیتی نداره.
...خدا...

submerged population سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:41 ق.ظ http://submergedpopulation.blogfa

سلام محمد حسین !
شعر از تجربه .

زاد سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام من اگه بتونم ۹ ام یا ۱۰ ام می آیم تهران

ونوس رستمی سه‌شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.anarekhis.blogfa.com

سلام دوست خوب...یه فرم جالب داره...و انگار ادامه داره...و اینکه تکرار میشه(صداشو میگم-خودش که خیلی جالبه)شما خوبید؟و ممنون از لطفتون...شاد باشید...و امیدوار...

بنیامین دیلم کتولی چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:43 ب.ظ http://salatinegomshodeh.blogfa.com

سلام عزیز....لذت بردم از نوشته هایتان ....بعد از چندی با هوای تازه ای به روزم....یاعلی

فکر می کنی هنوز دستام کبوده... چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:01 ب.ظ

مثل اینکه دارم بر میگردم به کودکی ...
درد دارد...
و این آهنگ هنوز زوزه می کشد مثل باد لای موهایم...
با اسبی که هیچوقت نمی آید چقدر به من می آید !

(چرا آهنگ و عوض نمی کنی ؟
می خوای بازم مو به تنم سیخ بشه ؟... )

ماندانا چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:07 ب.ظ http://www.manii.persianblog.com

سلام

اختیار دارین ... مامان بزرگا که قهر نمی کنن ....

فقط مدتیه که توی شلوغیها گم شده ام ...

از شعرتون لذت بردم .... بخصوص " ساعتی هست که همیشه مچم را بگیرد "

شاد باشید و موفق

زهره جعفرزاده چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:25 ب.ظ http://saatebikooook.blogfa.com

منظورتون و متوجه نشدم؟! مگه میشه نظرات رو نخونم؟!!
واقعن نمیدونم چرا این برداشت گاهن در ذهن مخاطبای وبلاگم بوجود میاد! من برای همه ینقدها ارزش قائلم.
کارتون رو خوندم . کافی نت مناسب برای نقد نیست . برای نقد می آیم...
موفق و پیروز باشید.

سمیه پنج‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ق.ظ http://nargesenaz.blogfa.com/

سلام

زیبا بود و ستودنی

الهام ملک پور جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:33 ب.ظ

بعد جلسه خواستم ببینمتان که نبودید

فاطی جمعه 5 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 ب.ظ http://foo.persianblog.ir

پشت آن پنجره که تاکییدش میکنی
خروارها ساعت افتاده ست
که نشان میدهد
وسعت انتظار را
............................................
منتظر حضور گرمت هستم

فرشته محمدی یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:35 ب.ظ http://BADBADAKEKHOSHKHIAL.BLOGFA.COM

به روزم

حامی یکشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:20 ب.ظ http://hammi.persianblog.ir

ساعتی که مچم را بگیرد
عالی بود

آزاده بشارتی چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:35 ق.ظ http://dokhtareghazalforush.blogfa.com

گوش کن به شعر من شعر من خود منم
مشنوی اگر مرا بی خودست بودنم...


باز بی سلام ...


مادرم خواب دیده است شبی که خدا مثل قبل می آید...
کاش میشد که بفهمی دوست دارم...
ببخشید سلام گفتم؟
حالم خوب نیست دکتر گفت کسی انتظار ندارد ...

نه! فقط خواستم بگویم کمی بروزم... پس:
نازلی بگو...


تو هم قهری؟ تو هم؟
ببخشید من چیزی گفتم؟

سید مهدی موسوی چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:57 ق.ظ http://bahal3.persianblog.com

خواندمت عزیز
کم پیدایی
لذت بردم...

کافه تریا چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ق.ظ http://freepoetry.blogfa.com

من دارم ادامه می دم ، بیا !

صدیقه حسینی چهارشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:51 ب.ظ http://ghazalgije68.blogfa.com

چرا این جوری نگاهم می کنی؟نکند تو هم فکر می کنی غزلم را از سر راه آورده ام و ....بگذریم.دیگر نمی خواهم ادامه بدهم.فقط آمده بودم بگویم به روزم و برای آمدنت هیچ ستاره ای ندارم که بشمارم پس از همین الان برای آمدنت غزل شماری می کنم.
****دلم گرفته بهانه چرا نمی آیی؟!!***
منتظرم..

ونوس رستمی جمعه 12 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:50 ب.ظ http://www.anarekhis.blogfa.com

سلام دوست همراه
بروز...تر...و بلوگ دوستم فرشته محمدی هم بروزتره -
سینما!آی سینما رکس!نگاه کن!یه مرد سوخته
هنوز از بین ذغالا چشماشُ به پرده دوخته
....................هنوز بیداریم...هنوز هم...
بروزم...سربزنید و فرصت تازه ای باشید...
و شاد تر

علی ابدالی شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:23 ق.ظ http://www.derrida.blogfa.com

به روزم عزیز

داوود ملک‌زاده یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ http://2vav.blogfa.com

آخرین شماره‌ی مجله‌ی ادبی‌ی بلم در 120 صفحه منتشر شد.
در این شماره که بخشی از آن ویژه‌ی علی‌رضا اسپهبد ـ نقاش فقید معاصر ـ می‌باشد مطالب دیگری از جمله شعر، داستان، مقاله، نقد کتاب، طنز، ترجمه، گفت‌و‌گو، و چند مطلب دیگر به همراه نمایه‌ی آثار بلم در شماره‌هایی که تا کنون به چاپ رسیده؛ آمده است.
دربلم این شماره آثاری و گفتاری از از علی‌رضا آبیز، محمد آشور، آیدین آغداشلو، مسعود احمدی، علی‌رضا اسپهبد، حمیدرضا اقبال‌دوست، اکبر اکسیر، اسماعیل امینی، راشد انصاری، منصور اوجی، علی باباچاهی، سول‌ماز برزگر، آذر بشیرزاده، علی‌رضا بندری، منصور بنی‌مجیدی، علی‌رضا بهرامی، شهرام پوررستم، سمیرا پیرزاد، تینا پیرسرایی، دکتر ناهید توسلی، شاپور جورکش، افشین خدامرد، مهدی خطیبی، طاهر خیامی، آسیه داوری، رسول رستمی، مهدی رضوانی، سارا سعیدی، جلال سلامی، فردوس سلیمانی، عنایت سمیعی، دکتر مهدی سیدآبادی، احمد شاملو، فیض‌الله شریفی، دکتر احسان شفیقی، جمشید شمسی‌پور، ابراهیم شیرگیر، سول‌ماز صالحیان، عباس صفاری، نسترن صادقی، ایرج صف‌شکن، روزبه صف‌شکن، خیام ظهیری، ندا عابد، کامیار عابدی، محمد عزیزی، سیامک عشاقی، دکتر لطیف عطاری، شیوا فرازمند، یاسر فرازی‌مقدم، سودا قیم امانی، رضا کاظمی، فرهاد کریمی، ثریا کهریزی، نی‌نا لاهوت‌پور، شمس لنگرودی، جواد مجابی، علی معصومی، لیلی معنوی، بابک ملک‌زاده، داوود ملک‌زاده، کیوان ملکی، منصور ملکی، آرزو موسانژاد، سید مهدی موسوی، یوسف هدایتی، رامین یوسفی، عرفان یوسفی آمده است.
لطفن برای کسب اطلاعات تکمیلی و نحوه‌ی تهیه‌ی آن به وب‌لاگ بلم سر بزنید.

احسان مهدیان - ۱ یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:57 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

سلام رفیق

حالاست که باس بگم ای ول ...

بدون اغراق هجووووومی بود!! شعر نبود !! شعر بود !!
آنقدر که تمام بدنم داره با سرم میرقصه ... دمت گرم لوطی !!

در اولین فرصت همه ی پستهای قبلی ات را سر میکشم و بر میگردم خیلی به این نوشته هات امیدوار شدم و البته از استعداد و پپانسیل شما انتظارهم می رفت ( بماند برای بعد ) ...
حالا چند نکته :
ا - طبیعی است که بر هم زدن ساختار الزامن نرسیدن به هیچ ساختار دیگری نیست و من فکر میکنم ما داریم با برهم زدن نظم گذشته نظم جدیدی را پایه می گذاریم که بیشتر به نظم اولیه ی طبیعت نزدیک است و شما در این کار تا حدود بسیار زیادی موفق بودید .
زبان در مسیری ژرف و به سمتی لایه مند پیش می رود و موسیقی طبیعی کلام نیز در نهایت سادگی اش حضور دارد

احسان مهدیان - ۲ یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:59 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

۲ - به گمان من برای خوانش این کار بیشترین سهم به یک المان بر جسته ای بنام ساعت مچی تعلق دارد و این برای متنی که برای همه ی واژگان سهم مساوی قائل است به گونه ای ضعف تلقی می شود اگر تعادل در این موتیف رعایت می شد کار جلوه ای بیشتر در کلیت اثر می داشت .
ضمنا یک بینامتنیت جالبی از ساعت مچی شما و ساعت مچی در همین پست هجوووم است که درخشان است کسانی که به این بخش ( بینامتنیت ) می پردازند دستاویز تازه ای دارند مثلن :
.
بی خبر هم که بروم

ساعتی هست که همیشه مچم را بگیرد
........................... محمد حسین ابراهیمی
.
می خواهم مچ ساعتم را بگیرم غافل ازاینکه مچ ام را تا ( اینجا ) در تیغ فرو کرده بود .... احسان مهدیان

احسان مهدیان - ۳ یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:02 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

بگذار دوستان بیایند از جلوه های زیبایی شناختی این اثر بنویسند ومن تنها یک مورد دیگر را بگویم که در این دست آثار« فقط متن » بودن در اولویت است و رنگ زدن و برجسته کردن ، ذهن مخاطب را به گونه ای به این بخش معطوف می کند که گویا مولف نظر خاصی دارد و موجب به سوی انحراف خوانش او به سمت کشف نیت مولف می رود و این به اثر لطمه می زند مگر اینکه بعضی اسامی و کلماتی که خوانش آنها متفاوت شود و تنها در یک انگاره ای بسر ببرند که ترجیح می دهم در روزهای آینده بیشتر گفتگو کنیم .
اسب آرام آرام بند آمده است

و بی سوار با سایه اش رفته...

تا بعد هجوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم

باران سپید یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:10 ب.ظ http://sepidebarani.blogfa.com

سلام
به توصیه یکی از دوستان آمدم ببینم چه خبر است که دیدم که فقط تلف نکرده ام . دیدم اینجا کسی نفس می کشد که می خواهد به سایه اش برگردد!

من فکر می کنم گاهی برای تاکید بر یک فاکتور تصویری یا عملی نیاز به قید کلمه تاکید الزامی نیست. مثلا:

و در باران صدای اسب را شنیده است

که پشت پنجره تند آمده بود با باران

<<< تاکید می کنم به پشت پنجره >>>

خطی نبودن روایت در این متن یک ویژگی مثبته که قابل توجه ست.

ضمن اینکه شما رو به وبلاگم دعوت می کنم امیدوارم در پست های بعدی موفقیت های چشمگیرتری رو مشاهده کنم.

راحله یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:53 ب.ظ http://www.neyestaan7.blogfa.com

درود بر آقای ابراهیمی دوست گرامی
بسیار لذت بردم.
چیزی که در این شعر نمایان است یک نواری موجود است که بصورت ثابت نیست.مخاطب فوق العاده بالا و پایین می رود.
به نظر من در این شعر ما چندین مفهوم در یک مصداق را می بینیم.
از اولین سطر:
مثل راهی که میرود یا ردپایی که جا می ماند که ردپا نشان از رفتن می باشد
باد را که همیشه سایه ام بود زیرا باد در حال حرکت است
ساعت که زمان را نشان می دهد و زمان یک جا نمی ماند
همه اینها یک مصداق دارد و آن هجوم . حرکت. اعتراض می باشد
سطرهای اسبی که پشت سرم می دوید و...
از من جا نمی ماند
بی خبر هم که بروم
ساعتی هست که(نشان از حرکت) همیشه مچم را بگیرد
و منم که قسمتی از همان اسبم
من شیهه های وحشی در بادم سایه ای هستم
که اینها اعتراف به طبیعت انسان که ذاتا هجوم و اعتراض درونش نهفته است
به نظر من باد.سایه اسب همه اینها میتواند همان انسان باشد
و حتا قسمتهایی که با کلمه تاکید آمده. تاکید بر همان ذات
ما به قسمتی می رسیم که:
حتمن کسی بوده که در کودکی قایقی انداخته به جوب...
که قایق دال می باشد و تصویر ذهنی که می تواند بسازد همان حرکت و رفتن است(مدلول)
اما با وجود تیر چراغ برق که می توان یک بن بست در یک برهه سنی برای انسان وانمود کرد.این رفتن به بن بست می رسد در یک پرسه زمانی.
اما بلافاصله با کلمه ساعت حرکت شروع می شود. یعنی تاکید بر حرکت اما در پشت لایه
اما با سطر من حتمن همان کوچه پرتم...
پشت پنجره...
کنار تیر چراغ برق...
سرساعت تیک تیک میکنم
به درگیری فکر که ممکن است هر انسانی برایش ایجاد شود
حرکت سکون ایست هجوم!!!!
و نا امید از اینکه به هدف نرسد
اما دوباره با سطر قرار نبود به این کوچه بیاییم
دوباره باران بگیرد تا انتها
تابع سینوسی به اوج می رسد به هجوم
با همان کلمه های اول سطر :
سایه . باران . اسب که همانطور که در اول عرایضم گفتم همان انسان می باشد
انسانی که معترض است و دوست دارد به وجد بیاید بوجود بیاورد و بوجود بیاید
موسیقی در این شعر خیلی نمایان است و دائما مخاطب صدای باران اسب را میشنود
این شعر به علت حرکت زیاد سرعت بالایی در واژگانش موجود است و آواها سریع بیان می شود
دوست گرامی برات آرزوی موفقیت بیشتر و روزافزون دارم

فاضل یکشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.talkh-shirin-zendegi.blogfa.com

سلام دوست عزیز

شعرت شعر بود .

با اجازه لینک می کنم

فعلا بای

یا علی

محمد حسین پورمعصومی دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ق.ظ http://http://www.poleshekaste.blogfa.com

سلام عزیز. چطوری؟ جات اینجا خالیه حالا میفهمم چرا گربه ها نر که بشن عقلشون قد یه خره ...
داداش کوچولو مواظب خودت باش شد یه زنگ به گوشی رضا بزن ...

باران سپید دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ق.ظ http://sepidebarani.blogfa.com

با احترام لینک شدید.

میشناسیم دوشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ق.ظ http://roozhaye0.blogfa.com

ادبیات معاصر با میخائیل باختین به روز شد.

سید مهدی موسوی سه‌شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:45 ق.ظ http://bahal3.persianblog.com

جبران شدی عزیز
تهرانی یا سیرجان؟

امیرحسین نیکزاد چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:16 ب.ظ http://www.amirhnikzad.blogfa.com

کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
...من هم با سه غزل به روز می شوم!
منتظر حضورت هستم
امیرحسین نیکزاد

مهدی کمالی چهارشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:22 ب.ظ http://mehdikamali.blogfa.com

وقتی به ذهنیت شاعر می رسی از کلیشه ها دوری . ((‌ ساعتی هست که همیشه مچم را بگیرد )) .
و شخصی که همیشه از پشت پنجره نگاه می کند و با این شخصیت خوب بازی شده .
به هر حال از این کار لذت بردم .


احسان مهدیان پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:24 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

سلامی دوباره .
متشکرم و ازاینکه بچه ها از کارت استقبال کردند امیدوارتر شدم بیشتر بیا ... خیلی تاخیر داری آقا ( بخند)هجووووووم

احسان مهدیان پنج‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

بااحترام لینکتان اضافه شد هجووووووووووووووووووووووم

نیلوفر اعتمادی جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ق.ظ http://negahbanmordab.blogfa.com/


سلام ....
قبله ی من کجه ..... یعنی خودم کجش کردم ! آخه چشم شیطون کر !!!!!!!!!! هنوز با هم نامحرمیم و خوب به قول مادرم خوبیت نداره دختر جماعت با نامحرم ....
راستی میگن کولی ها بی کس و کارن ! اما خوب فکر نکنم زیاد وقتتون گرفته بشه اگه بخواین یه سری به وبلاگ دختری بزنین که بعد از عمری خدا براش یه پیراهن عروس گشاد خرید که اون رو هم باد با خودش برد تا ....منتظرتون هستم

راحله جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ب.ظ

درود دوست عزیز
با افتخار لینکتان میکنم
شاد باشی

محمد حسینی مقدم جمعه 19 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:50 ب.ظ http://ghaedegi.persianblog.ir

با مطلبی درباره اینکه منظور ما از غزل چیزهایی مثل زیبایی دریبلهای رونالدینیهوست
و اینکه ایرانی ها عرق سگی را در بطری پپسی نگه می دارند
و اینکه ما شهریار شعر دنیا هستیم
و اینکه با سه ترجمه شعر به روزم

صدیقه حسینی شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:25 ب.ظ http://ghazalgije68.blogfa.com

شاید این بار نباید چند غزل معطل شوی...
سلام!با حرف هایی پر از گله و گله هایی پر از شعر به روزم و منتظرت....
زود بیا که این دیر آمدن ها همیشه کار دستم می دهد!
<<<منتظرم>>>

راحله یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ق.ظ http://neyestaan7.blogfa.com

بابا شت عینکت کور شدم , اینطوری...
باران به وقت جاده خیس می بارد
دختر با دستان شما یکدانه شده ؟ - یکدنده!

شاعر حرف به روز شد

محمد شعبانی یکشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ب.ظ http://che-sadeh.blogfa.com

سلام به روزم میای؟

باران سپید دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:12 ق.ظ http://sepidebarani.blogfa.com

تهران - آخرین خبر!

قلاب هم نگیری از دیوار همسایه بالا می روم!

اینطوری...[چشمک]

چشم به راهم.

تورج بخشایشی دوشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://www.hochi.persianblopg.ir

سلام دوست من
با یه خبر مسرت بخش و دو شعر بروزم
اگر تشریف بیاورید منت نهادید

میرجعفری سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 12:28 ب.ظ http://masihemontazer.blogfa.com

سلام

خواندم
بعضی قسمتها عالی بود

ساعتی که مچم را بگیرد

من هم منتظرم

فاطمه اختصاری سه‌شنبه 30 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 07:07 ق.ظ http://havakesh3.persianblog.ir

سلام
بالاخره آمدم
.......با خبر چاپ نشریه تخصصی غزل پست مدرن
.......با مقاله ترفندهای زبانی در غزل پست مدرن (بخش سوم)
.......و مهم تر از همه:
.......یک شعر:
.......«زیر درخت گلابی!!»
در 7 اپیزود
در 7 روز
به اندازه آفرینش دلگیر انسان
که به قول «رزا جمالی»:
این مرده سیب نیست یا خیار است یا گلابی!!
من آمده ام
منتظر آمدن توام تنها
بعد روزها چله نشینی...

صدیقه حسینی چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ق.ظ http://ghazalgije68.blogfa.ir

حالا هوای رشت که بارانی ست.....
دوست عزیز سلام!
با یک شعر کله گنجشکی و دو غزل با یک قافیه به روزم و منتظر تر از همیشه....

حتما بیاین...

احسان مهدیان جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:25 ب.ظ http://hojum.blogfa.com

سلام


نمی آیی با شعری تازه ... ها رفیق !! ؟؟هجووووووووووووووم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد